لحظه های عمر به سرعت سپری میشوند ،لحظه هایی خالی از عشق .
باید پذیرفت که آدمی بی عشق گلی بیش نیست ،باید پذیرفت که ثانیه های بی عشق را باید خط بطلان کشید ومعنی زندگی آن دم که عشق نباشد هیچ است و کمتر از آن
اما اکنون بدون عشق ، بدون هیچ نورروشن کننده ای زمانه در گذر است ...
اکنون بدون عشق ، بوند آتش گرمابخشی هستی به پیش میرود...
اکنون بدون عشق ، سرمای زنده بودن را باید تحمل کرد...
اکنون بدون عشق ، سردی دم و بازدم را باید تاب آورد...
اکنون بدون عشق ،تهی از تمام طراوت ا ولطافتها ، باید می بود ...
باید بود ،زیست،تامل کردوتحمل ، تا شاید چاره ای از میان تاریکیها روزنی را بنمایاند...
دوست عزیزازمطالب استفاده کردیم
بسیار سرسبز و خوشبخت باشید
ایام خوشتان را تبریک می گویم و به شما هدیه می دهم برای گرفتن هدیه تان به وبلاگ ما سر بزنید یا حداقل وبلاگ من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما برسد و بازدیدکنندگان شما گوچه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند
قدم سبزتان بروی تخم چشم ما
بسیار خوشحال می شوم که درباره موضوع وبلاگم فکر کنید و نتیجه تصمیم و نظر خود را از تمام موضوع آن به من بگوید پس رسما به حضورتان در وبلاگم دعوتتان می کنم
پیروز باشید به امید روزی که موضوع وبلاگ من باعث ایجاد همکاری دو جانبه وبلاگهایمان شود
سلام!
.... سخت است در آسمان دویدن!
متن زیبا و دلنشینی بود
موفق باشی
صدر
ممنونم که سر زدی به من بااین نوشته درد بی عشق...خیلی موافقم خیلی قشنگه خوش باشی
چی بگم .
وقتی این بحث پیش میاد تنها کاری که میتونم بکنم سکوت ه .
خودت میدونی چی کشیدم . پر درد ترین لذتی که میشه تصویر کرد .
شاد باشی رفیق قدیمی
وبلاگ جالبی داری ازش خوشم اومد موفق باشی
یا حق...